دکتر مسعود شاهوردی استاد دانشگاه و تحلیل گر

در محافل کشورداری و مدیریتی کشور دو اصطلاح حکمرانی یا راهبری (Governance )و مدیریت (management ) در کنار هم بسیار متداول شده است .بطور کلی هر سازمانی یا هر شرکتی و با هر دامنه و مقیاسی دو عنصر فوق را در خود دارد .بر این اساس در هر سازمانی عده ای کارویژه های راهبری یا حکمرانی را بر عهده دارند و عده ای دیگر به کارویژه های مدیریت اهتمام می ورزند .بر این اساس این دو مفهوم (حکمرانی و مدیریت )با هم متفاوت هستند چرا که حکمرانی یا راهبری به عمل هدایت ،نظارت و حمایت مدیریت اشاره دارد و محمل اصلی اعمال این راهبری خط مشی ها ،راهبردها و مقرارات هستند زیرا تصمیم های حکمرانی باید رهنمودها برای مدیریت را فراهم سازند .در صورتیکه مدیریت اشاره به تصمیم ها و کارهای اداری روزمره مرتبط با عملیات سازمان دارد.بنابراین تصمیم های مدیریت باید اهداف راهبران سازمان (هیات حاکمه سازمان_هیات مدیره)را در پرتو ارزش های آن اجرا و پشتیبانی کند .قدمت مفهوم حکمرانی از نظر تاریخی به اندازه تمدن بشری است ولی بعنوان مفهومی نو در مدیریت عبارتست از قاعده گذاری ،اجرای قواعد، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مسترک برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوب ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است، این مفهوم برگرفته از نظریه نهادگرایی است و محصول مشارکت و تعامل و ارتباط سه نهاد دولت ،بخش خصوصی و جامعه مدنی است .
حکمرانی خوب (مطلوب) مفهومی است که از اواخر دهه ۱۹۹۰ در ادبیات توسعه بعنوان کلید معمای رشد و توسعه مطرح گردید و حاصل تعامل و ارتباط متقابل دولت و جامعه مدنی (سازمانهای غیر دولتی، بخش خصوصی ،گروههای ذی نفوذ و رسانه ها ) جهت نیل به توسعه در هر کشوری می باشد .
بانک جهانی حکمرانی خوب را بر اساس شش شاخص تعریف می کند :۱_پاسخگوئی ۲_ثبات سیاسی ۳_کارایی و اثربخشی دولت ۴_کیفیت قوانین و مقرارات ۵_حاکمیت قانون ۶_کنترل فساد
حکمرانی خوب در ادبیات توسعه بین الملل نشان می دهد که بخش عمومی (دولت) چقدر منابع عمومی را برای منافع عمومی و رفاه مردم و سلامت اجتماع مصرف می کند و به چه میزان عدالت و انصاف را رعایت می کند و به چه میزان تصمیمات به مرحله عمل در می آید. حکمرانی خوب بعنوان فرصتی برای جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی ،افزایش رشد اقتصادی ،امنیت اقتصادی،و بهبود محیط کسب و کاراز طریق بکارگیری شاخص های فوق الذکر.در واقع راهبری (حکمرانی)خوب مهم ترین عامل در ریشه کن کردن فقر و عامل رشد و توسعه است .دولت باید وظائف خود را قالب حکمرانی خوب تعریف کند .و در مقابل حکمرانی بد بعنوان یکی از علل اساسی ناکامی جوامع امروزی در دستیابی به رشد و توسعه است .
با احترام_دکتر مسعود شاهوردی
و من یتوکل علی الله فهو حسبه