برای شنا کردن نمی‌بایست به یک باره شنا کننده را در دریا و اقیانوس انداخت که کاری عبث و از پایه به ویرانیست .

سهولت و زمینه‌سازی در امر ازدواج کاری بسیار زیبا و عقلانی برای بقای نسل به نظر می‌رسد ابتدا در جهت تشکیل خانواده و در صورت میسر بودن شرایط زادآوری و بچه‌داری و در نهایت چند فرزندی …
کیست که نداند ازدواج چیست ؟!
اما داشتن میثرهای ازدواج را که زیرساخت و به اصطلاح علم مهندسی ساخت و سازه به میزان هدف و سنگینی عمارت در نظر گرفته شده و پیشروی هر مرحله از شناژ و فنداسیونی با محاسبات دقیق ریاضی و حتی آمار و احتمالات می‌توان در امر ساخت توفیقاتی حاصل داشت و ازدواجی که در بدو شروع آسان باشد و سخت‌گیری‌هایی چه از دیدگاه زوجین و چه خانواده‌های آنان صورت خواهد پذیرد .
وگرنه همانند پیشینیان می‌توان سیاه‌چادری برپا کرد بر تیرکی چوبی سوار و با چند مرغ و خروس به دور از زندگی که نامش تمدن و شهرنشینی است فقط زیست کرد گرچه آن شیوه از زندگی با شرایط حاکمه بر اقتصاد و اجتماع و دیدگاه فرهنگی روشی منسوخ شده قلمداد می‌شود در قرن حاضر با و وجود همه نوع امکاناتی که شرط استفاده از آنان تمکین مالی که ریشه در اقتصاد خانواده‌ها دارد که با وجود شرایط حاضر ، فعل و امریست بعید …

حال با وجود شرایط بد و اسفناک اقتصادی که تأثیرات آن ابتدا بر نظام خانواده‌ها مشاهده می‌شود و در کم‌ترین میزان این ناهنجاری اقتصادی بیمار ، معیشت خانواده‌هاست مورد هدف قرار گرفته می‌شود و سفره‌هایی که همواره در حال کوچک و کوچک‌تر شدن هستند .
نبود اشتغال و نبود حمایت‌های کارگری جهت درآمد مکفی و حداقلی و سیر صعودی قیمت مسکن و کالاهای مصرفی و در دست نبودن اجناس با کیفیت اولیه جهت تشکیل یک خانواده و در رأس همه این اُمور ، بحران بزرگ و بغرنج غول و دیوی با نام مسکن که شیره جان هر خانواده و درآمد دراری را می‌مکد و بزرگ‌تر می‌شود و کوچک‌تر نه و چه افسارگسیخته می‌تازاند و می‌مکد .

حال جوانی تندرست که از شرایط ازدواج ، فقط رسیدن به بلوغ جنسی و تحصیلات را دارا می‌باشد با شرایط بالا که اشاره شد نه فقط توان به ازدواج کردن را ندارد بلکه جرأت فکر به امر ازدواج را هم در خود نخواهد داشت و می‌بینیم که همه نوع ازدواجی که ترویج یافت هم نتوانست دغدغه‌های جوانان را رفع کند و این جرأت را به خودت ندادند که ازدواجی دائم و حتی موقت داشته باشند و ازدواج‌های سفید شکل گرفت که با آگاهی که از پیش کسب کرده این امر را حماقتی که دست و پاگیر است قلمداد می‌کنند و تن به این حماقت که ختم به شکست است و زجر و فلاکت نمی‌دهند .

و اما دولت‌مردان و مسئولین با شرایطی مواجه شده‌اند که البته خود بانی آن بوده و هستند در طول این چند دهه اخیر که با بی‌برنامگی‌ها و پیش‌بینی نکردن و در واقع نادیده گرفتن جایگاه علوم و دانش‌های اجتماعی و جامعه شناسی و در نهایت اقتصاد و روان‌شناختی را مقتدم نشمرده و اول و آخر تفکرات و اجرائیات خود را بر سیاست‌های ناکارآمد خواسته شده متمرکز نمودند و حال که اکثریت جمعیت جامعه میل به پیری گذاشته و بحرانی بزرگ در راه استراتژ‌ی‌های آینده کشور است همین مسئولین که چند دهه در سیر مدار گونه پرسنلی بدون کارآمدی و نداشتن تولید خود در گردش هستند را ابتدا به چکنم چکنم انداخته و فعل‌فور از درون همیانه خود تشویق جوانان به ازدواج را بیرون کشیدند آنهم با وجود هیچ زمینه‌سازی و با یک وام ناچیز و مضحک ازدواج …

فاجعه برای جوانان بعد از خطرناک بودن معقوله ازدواج در شرایط کنونی پرداختن به امورات اولیه ازدواج است هر چند گذشت‌ها و سهولت‌ها در آن گنجانیده شود برای نیازهای اولیه یک زندگی ساده اما خطرناک بودن این سم مهلک و کشنده ازدواج جایست که بعد از تشکیل خانواده خواسته و یا ناخواسته تصمیم به زادآوری گرفته می‌شود و در نهایت چند فرزندی که تشعشعات انفجار در خانواده‌ها را می‌توان دریافت کرد .
کافیست جوانانی که تصمیم به امر ازدواج دارند را برای یک دوره یک ماهه و بیشتر جهت آگاهی یافتن از ازدواج به شوراهای حل اختلاف و دادگاه‌‌های خانواده مأموریت دهیم تا ببینند که وخامت ازدواج نمودن در شرایط فعلی چقدر ژرف و گسترده شده است و توان ازدواج همانند زندگی در جامعه‌ایست که فقط جمعیت بالا دستی و قشر مرفه باید در رفاهیات باشند و مابقی قشرهای جامعه در خدمت کردن برای آنان و این آن جامعه آرمانی نیست که یک زوج جوان با آگاهی داشتن از زیر و بم‌ها بدون دغدغه‌های ابتدای در صلح و آرامش و امنیت باشند حال مشکلاتی از جمله بیماری‌هایی همانند اعتیاد و روانی و نبود آستانه تحمل و جرایمی همچون تجاوز و خیانت و قتل و … پیامد چنین ازدواج‌هایی صرفاً جهت زود بازده بودن برای زادآوریست .

حال در بعضی قوانین عقب‌ نشین‌هایی شده است اما چاره و دوای ا

ینچنین کم‌کاری این نیست و نخواهد بود .
همچنان در طول این چند دهه مشکلات رخ داده بزرگ شدند و در امر پیری و بالا رفتن سن جامعه به همان میزان و حتی بیشتر ، نیاز به صرف فعل زمان است که جوانان را با بوجود آوردن شرایط خواسته‌های اولیه راغب به ازدواج و در نهایت زادآوری کرد .

با وجود مشکلات و شرایط اسفناک اقتصادی و سیستمی بیمار مردم‌داری از سوی دولت‌مردان و مسئولین حماقت محض است از جوانانی که تحصیل کرده و دارای قوه درک و آگاهی و صد البته خِردورزی هستند را با وعده و وعید‌هایی که توان پرداختن آنان را ندارند وادار به ازدواج کرد جهت نیروی انسانی متخصص و کارآخد برای آینده آنهم با وجود سیستمی آموزشی تضعیف شده که در عملکرد بسیار ناتوان ظاهر شده است .
مسئولین و صد البته دولت‌مردان گذشته و آینده باید به این میزان از خِرد رسیده باشند که ریشه سنت و سنت‌گرایی خشکانیده شده است و توان ارضا و رفع نیازمندی‌های آنان( جامعه و جوانان ) را ندارد و رشد و توسعه تفکر جامعه با آگاهی یافتن قشر سنتی جوانان گذشته و نسل جوان امروزی پوست اندازی کرده است و نیاز به اصلاحاتیست گرچه دیر و ناکارآمد به نظر می‌رسد اما امتحان آن خالی از لطف نیست چراکه نزدیکی بین مردم و جامعه را با دولت‌مردان و مدیران و مسئولین را در پیامد احتمالی دارد …

وحید جمالی‌کیا