لرستان را می توان در تمام فصول قهرمان وطلایه دار شاخص های منفی عنوان کرد ودر این صدرنشینی شاخص های کلان ومنفی نمایندگان اداوار٬فعلی و کاندید های عوام فریب ودماگژیسم وبرخی مدیران ضعیف وناکار آمد مثلث تمام عقب ماندگی های تاریخی و عدم توسعه نامید.

سالِ انتخابات و ماههای منتهی به پایان نمایندگی را برای برخی نمایندگان می توان فصل دماگژیسمی ٬ پوپولیسم و عوام فریبی نامید.

فصلی به ناگاه از خواب بیدار می شوند و منجی مردم می شوند ، یادشان می رود که در این سالها گوشی شان خاموش بود و از دیده مردم پنهان بودند

. فراموش می کنند که همین مردم در طول این سالها بدنبال آنها می گشتند که شاید گره ای از مشکلاتشان را باز کنند که پیدایشان نکردند ، اما حالا و در این ایام ظاهر و مردم دوست هم می شوند.

یکی خود را فاتح پارسیلون، یخچالسازی و… می داند

ودیگری خود را ناجی جوانان شرق استان می داند.

دیگری پلدختر را بهشت سرمایه گذاری می داند ودیگری سد گاهشمار را فتح الفتوح خود می داند

وخلاصه دیگری صنایع دورود وازنا را مدیون خود می داند.

یکی نطق آتشین عوام پسند می کند ، یکی هم قهرمان طرح نویسی می شود ، آن یکی بجای کل دولت مجری پروژه های چندین ساله می شود ، یکی هم خود را فاتح پروژه های نیمه کاره می نامد که هیچ ربطی به ایشان و قبل از ایشان هم ندارد ( البته اگر برنامه ششم توسعه را مطالعه کرده باشد ) ، اون یکی هم همه را مقصر مشکلات مردم می داند و مسئولیت خودش را مبرا می کند

. یکی دیگر هم کارش گرفتن عکس و فیلم با پروژه های عمرانی می شود که انگار اگر ایشان نبودند همه دستگاههای اجرایی تعطیل می شدند

. اما باید به این نمایندگان گفت که شاید شما فراموش کرده باشید ولی مردم آلزایمر نگرفته اند که فردای انتخابات رفتید و فراموششان کردید ، جوابگوی نیاز موکلان خود نبودید ، چه پدران دردمندی که صدها بار با شماها تماس گرفته اند و پاسخگوی آنها نشدید و اگر هم اندک پاسخی دادید به چشم و پیگیریهای موهومی حواله دادید. چقدر از مردم دور بودید که حالا فکر می کنید مردم آلزایمر دارند و نکرده ها و کم لطفی های شماها را فراموش کرده اند که قهرمانانه ژست دردمندی گرفته اید و خود را جلودار می دانید . تلخند ماجرا اینجاست که این آقایان در مقابل سئوال موکلان خود که می پرسند کجا بودید ؟ و چرا به شما دسترسی نداشتیم ؟ و …؟ می گویند درگیر امورات کلان بودیم و یا می گویند وقت جوابگویی به درخواست های شخصی را نداشتیم به کارهای کلان می پرداختیم .

البته مردم می دانند که منظور از امور کلان ، دخالت در عزل و نصبها ، مهره چینی نزدیکان در دستگاههای اجرایی، رسیدگی به امور ستادهای تبلیغاتی ، رتق و فتق امور شخصی ، سفرهای بدور از چشم مردم به خارج و داخل ، گرفتن امتیازات مختلف و … و … می باشد . و هکذا مردم می دانند که رسیدگی به این همه امور وقت رفتن به مجلس را هم برایشان نگذاشته است و البته مردم هم بدهکارشان می شوند . متوجه باشید که جفای در حق مردم و ناسپاسی در حق اعتماد نظام به شما ، نه با نطق های آتشین و نه با حمله به استاندار و نه با مقصر جلوه دادن دولت و نه با عکس گرفتن ها و نه با مصاحبه کردن ها و نه با مصادره لوایح دولت و نه با سوار شدن بر دوش پروژه ها و نه با مردم دوست شدن این ماهها و نه با جار زدن و سند زدن بارش باران بنام خود و نه با عوام فریبی های دیگرتان درست نمی شود . مردم لحظه به لحظه این چهار سال را فراموش نکرده اند و با پوپولیسم و پیروی از گوبلز چیزی عایدتان نمی شود . لطفا مردم را هم بدهکار نکنید .

اکنون بسیاری از اشخاص غیر بهره مند از این مجموعه به این نتیجه رسیده اند که: در این ۴ سال مردم ابزاری شده بودند برای فشار به دولتیان بدون اینکه نتایج حاصل از این فشارها به سمت مردم منعکس شود

. در این معادله اما من، متحیر مانده بودم که: مگر اینان قصد کاندیداتوری مجدد را ندارند؟ و آیا با این دور شدن محضشان از خدمت به مردم و تبدیل شدنشان به نمایندگان خاص!! چگونه خواهند توانست مجدداً رو در روی مردم قرار بگیرند و اعتماد آنان را برای بار دوم بدست بیاورند؟

این معادله بشدت مرا سردرگم کرده بود تا اینکه از عده ای شنیدم که اصلاً این

وقتی نمی خواهند کاندیدا شوند طبعاً دلیلی ندارد که بابت عملکرد ضعیفشان از مردم شرم داشته باشند؟

یاداشت؛ امیر محمود داودی نژاد