من مست وتو دیوانه مارا که برد خانه؟! 

مسئولین مست و مغرور جایگاه و منصب خود گشته‌اند و چنان غرق این موقعیت اجتماعی شده‌اند که گویی هیچ چیز در دنیا با ارزش‌تر و با اهمیت‌تر از حفظ این صندلی و جایگاهی که تصاحب کرده‌اند نیست

مسئولینی که افق دیدشان تا یک متری میزشان است و گوششان صرفاً حرف‌های چاپلوسان و تملق‌گویان کناریشان را می‌شنوند و به شنیدن انتقاد کر و کورند و تنها در این حالت مستی تعریف و تمجید از خود را پذیرا هستند و هر حرفی خارج از تمجید و تعریف را که بشنوند تاب نمی‌آورند.

این جام که چاپلوسان و تملق گویان به دست این مدیران داده‌اند و آنها را سرمست کرده است جرعه جرعه‌اش تملق است و مدح قدرتی که چند صباح دیگر نیست و طبیعتاً اثری نیز از این تملق‌گویان نیز نخواهد ماند و ای کاش این فرصت کوتاه را عرصه‌ای برای خدمت بدانند و برای همیشه طومار متملقان را در هم بپیچند.

اصحاب رسانه که مدت‌هاست تکرار مکررات کرده و آنقدر این انتقادات را فریاد زده‌اند که همچون دیوانه‌ای می‌مانند که دیگر کسی گوش به حرف‌های آنان نمی‌دهد چرا که همه افراد می‌پندارند اینان دیوانه شده‌اند و چاپلوسان و تملق گویان قهقهه زنان دیوانگی این بیداران را فریاد می‌زنند.

در چنین فضایی که مرض بی تفاوتی بین قشرها سرایت کرده و آنها را نیز از پای در آورده، افسردگی و بی‌انگیزه بودن دردی است که درمانش را هیچ کس نمی‌داند.

واقعاً ما دیوانه هستیم که نرفتیم مسیر چاپلوسی را انتخاب کنیم که الان به نان و نوایی برسیم. چاپلوس‌ها راست می‌گویند که که با چاپلوسی و تملق‌گویی مدیران روز به روز زندگی خودشان و اطرافیانشان بهتر شده است و ما دیوانه‌ها با این رفتار و کردارمان روز به روز وضع زندگی‌مان به خاطر زبان نافذ و تیزمان بدتر می‌شود.

( لیلا سلیمانی فعال رسانه ای لرستان) به اعتقاد ما برخی از مدیران، مدیران شایسته نیز هستند ولی انسان در حالت سرمستی از قدرت تصمیمات درست نمی‌گیرد؛ اگر این افراد از حالت غرور و خود معصوم‌بینی بیرون بیایند و افراد تملق‌گو و چاپلوس را از خودشان دور کنند قطعاً تصمیماتشان بهتر خواهد بود.

همه فریاد ما این است که فشار اقتصادی جان مردم را گرفته و چنان غرق مشکلات شده‌اند که دیگر حال و حوصله اعتراض به وضعیت موجود را ندارند. حالا که در سرمستی می‌گویید شغل دولتی نیست و مردم خودشان دنبال کار بگردند، حقوقتان را بگیرید اما خودتان را گاهی در معرض نقد بدانید. شورایی از منتقدین بسازید و هر ماه یک بار با اینها و بدون آنها بنشینید. شاید از این جمع نیز نکته‌ای یافتید که به دردتان خورد.

همه‌اش که نمی‌شود مدحتان را بگویند. گاهی هم نقد بشنوید تا مگر از رخوت سرمستی و غرور رهایی یابید و اشکالاتی که قطعا در نقطه پایان به آن اعتراف خواهید کرد، همین امروز کشف کنید.

آری نقد درخت تلخی است که میوه شیرین می‌دهد. اگر امروز کام تلخ نقد را پذیرفتید، فردا سرخوش و شاد از یافتن و حل مشکلات احساس رضایت و غرور خواهید کرد.

 

خبرنگار: سجادجوانمرد