به گزارش صدای منتقد ؛تصمیمی که امید سالها تلاش تراکتور، خیبر خرمآباد و شمسآذر قزوین وسایر باشگاه های کاملا خصوصی فوتبال ایران برای دستیابی به حداقل درآمد قانونی را نقش بر آب کرد. در حالیکه تیمهای دولتی با بودجههای تضمینی به حیات خود ادامه میدهند، باشگاههایی چون خیبر که تنها به سرمایهگذار خصوصی تکیه دارند، اکنون با تهدید واقعی در حوزه مالی، بقا و آینده ورزشی روبهرو شدهاند. این تصمیم، بار دیگر نابرابری ساختاری فوتبال ایران را برجسته و نشان داد که مسیر توسعه باشگاههای خصوصی همچنان پر از بنبستهای حقوقی، اقتصادی و سیاسی است.
تصمیم شورای نگهبان برای رد لایحهی «حق پخش تلویزیونی» نهتنها یک رویداد حقوقی معمولی نبود، بلکه شوکی بزرگ بر پیکره فوتبال باشگاهی ایران وارد کرد؛ بهویژه بر باشگاههای خصوصی که سالهاست از نبود منابع درآمد پایدار رنج میبرند. این تصمیم عملاً امید بزرگترین مطالبهی ساختاری فوتبال خصوصی ایران—از جمله تراکتور تبریز، خیبر خرمآباد و شمسآذر قزوین—را از بین برد.
اگر تیمهای دولتی و خصولتی با بودجههای تضمینی حیات خود را ادامه میدهند، در نقطهی مقابل باشگاههایی مانندتراکتورتبریز، خیبر خرمآباد ، شمس آذر قزوین ،نساجی مازنداران و….به اتکای سرمایهگذاران بخش خصوصی و حداقل حمایتهای محلی، در حال دستوپنجه نرم کردن با بحرانهای ریشهدار مالیاند.
رد این لایحه برای باشگاه های مثل خیبرخرم آباد،تراکتور تبریز، شمس آذر قزوین ،نساجی مازنداران صرفاً «از دست رفتن یک فرصت» نیست؛ بلکه تهدیدی برای بقای اقتصادی، فنی و حتی هویتی باشگاه است.
۱) حق پخش؛ تنها روزنه درآمد پایدار در ساختار ناکارآمد اقتصاد فوتبال ایران
اقتصاد فوتبال ایران، برخلاف الگوهای حرفهای جهان، تقریباً بدون مدل درآمدی مشخص اداره میشود. در لیگ یک و حتی لیگ برتر:
- تبلیغات محیطی وابسته به قراردادهای کوتاهمدت و کمبازده است
- بلیتفروشی به دلیل زیرساختهای ضعیف و هزینههای برگزاری مسابقه درآمد قابلاتکا نیست
- اسپانسرینگ متزلزل و وابسته به نتایج مقطعی است
- درآمدهای جانبی بهدلیل فقدان رسانههای خصوصی، فروش حق دیجیتال و پخش آنلاین تقریباً وجود ندارد
در چنین شرایطی، حق پخش تلویزیونی تنها امید و تنها درآمد ملی برای باشگاههای خصوصی بود؛ درآمدی که میتوانست بخشی از هزینههای سنگین فوتبال حرفهای را پوشش دهد و مسیر باشگاههایی مانند خیبر ،تراکتور تبریز، شمس آذر قزوین ،نساجی مازنداران و…را از «بقای سخت» به «ثبات نسبی» تغییر دهد.
با رد لایحه، این تنها «راه تنفس اقتصادی» نیز مسدود شد.
۲) تعمیق شکاف ساختاری میان باشگاههای دولتی و خصوصی
تفاوت امروز فوتبال ایران در یک جمله خلاصه میشود:باشگاههای دولتی خرج میکنند، باشگاههای خصوصی هزینه میدهند.
باشگاههای دولتی و شبهدولتی عملاً از بودجه شرکتهای مادر، نهادهای عمومی، صنایع بزرگ یا شهرداریها تغذیه میشوند و هیچ خطری در زمینه تأمین هزینه ندارند.
اما باشگاههایی مانند خیبر:
- دستمزد بازیکنان و کادر را از جیب سرمایهگذار میپردازند
- برای جذب هر اسپانسر ماهها مذاکره میکنند
- در رقابت مالی-ورزشی همیشه یک گام عقبترند
رد لایحهی حق پخش یعنی تداوم وضع موجود و تثبیت یک نابرابری مزمن که فوتبال ایران را از مسیر حرفهای شدن دورتر میکند. برای خیبر،تراکتور تبریز، شمس آذر قزوین ،نساجی مازندارانو… این تصمیم چیزی شبیه قطع دسترسی به یک منبع حیاتی در میدان رقابتی نابرابر است.
۳) پیامدهای مستقیم: افت توان جذب بازیکن، از بین رفتن ثبات فنی و دشوارتر شدن پروژه صعود
باشگاهی که ضمانت مالی ندارد، سه مشکل را همزمان تجربه میکند:
الف) از دست دادن بازیکنان کلیدی
بازیکن با قرارداد نامطمئن، اولین فرصت مناسب را برای رفتن انتخاب میکند. نبود درآمد پایدار، قراردادهای سنگین را غیرممکن میکند.
ب) ناتوانی در جذب چهرههای باکیفیت
در بازار نقلوانتقالات لیگ یک، رقابت شدید است و تیمهایی با بودجه دولتی بهمراتب دست بالاتر دارند.
ج) کاهش جذابیت برای مربیان مطرح
مربی با برنامه بلندمدت نیازمند تضمین بودجه است؛ بدون آن، هر فصل تبدیل به یک پروژه ناتمام میشود.
این عوامل در کنار هم، مستقیماً بر پروژه ادامه حضورخیبر خرمآباد در لیگ برتر سایه میاندازد.
پروژهای که نیازمند آرامش مالی، تیمسازی پایدار و سرمایهگذاری میانمدت است؛ اما رد لایحه این ستونها را متزلزل میکند.
۴) ضربهی روانی و مدیریتی؛ فرسایش انگیزه سرمایهگذار بخش خصوصی
اقتصاد فوتبال ایران نه شفاف است، نه پایدار، و نه قابل پیشبینی.
سرمایهگذار خصوصی در چنین فضایی با سه هشدار دائمی روبهرو است:
- هزینههای فزاینده سالبهسال
- نبود مدل درآمدی مشخص
- نبود حمایت قانونی از باشگاهها
وقتی لایحهای که میتواند رکن مهم اقتصاد باشگاه را تأمین کند رد میشود، پیام غیرمستقیم ولی روشن است:
«پیشبینیپذیری در این فوتبال وجود ندارد.»
برای باشگاهی مانند خیبر که تمام حیات مالیاش بر دوش بخش خصوصی است، این پیام میتواند سرمایهگذار را خسته، بیانگیزه و محتاط کند؛ و این یعنی خطر کاهش سرمایهگذاری یا حتی خروج تدریجی.
این خطر، شاید بزرگترین تهدید بلندمدت برای آینده خیبر باشد.
۵) خیبر؛ قربانی تصمیمی که توسعه فوتبال مناطق کمتر برخوردار را هدف قرار میدهد
خیبر تنها یک باشگاه نیست؛
نماد فوتبال استان لرستان و یکی از معدود ظرفیتهای ورزشی این منطقه است.
رد لایحهی حق پخش:
- بهرهمندی باشگاههای صنعتی و پایتختی را حفظ میکند
- اما تیمهایی مانند خیبر که نماینده مناطق کمبرخوردارند را بیشتر تحت فشار قرار میدهد
- توسعه فوتبال استانهایی مثل لرستان را محدودتر میکند
- نابرابری جغرافیایی و اقتصادی در فوتبال کشور را گسترش میدهد
این یعنی پیامدهای رد لایحه فقط اقتصادی نیست؛ اجتماعی و فرهنگی نیز هست.
جمعبندی: رد لایحه حق پخش، ضربهای چندلایه بر آینده باشگاههای خصوصی
تصمیم اخیر را میتوان اینگونه خلاصه کرد:
- ❌ از بین رفتن تنها درآمد پایدار فوتبال خصوصی
- ❌ تشدید شکاف میان تیمهای دولتی و خصوصی
- ❌ تهدید جدی برای ثبات مالی و آینده خیبر خرمآباد
- ❌ تضعیف پروژه صعود و رقابتپذیری
- ❌ بیانگیزگی و فرسایش روانی سرمایهگذار
این همان دلیلی است که بسیاری از کارشناسان و مدیران فوتبال معتقدند:
«رد لایحه حق پخش، ضربهای ساختاری و ناعادلانه به باشگاههای خصوصی، و بهویژه خیبر خرمآباد است.»
اگر اصلاحات کلان در مدل درآمدی فوتبال ایران انجام نشود، باشگاههای خصوصی نهتنها رشد نخواهند کرد، بلکه در آیندهای نهچندان دور با خطر جدی تداوم حیات مواجه میشوند.
در بیشتر کشورها، فدراسیون های ورزشی به عنوان متولیان اصلی برگزاری مسابقات لیگ در سطوح مختلف هستند و با توجه به کیفیت مسابقات، اقدام به تعیین حق پخش تلویزیونی و برگزاری مزایده برای واگذاری حق پخش می کنند و هر شبکه تلویزیونی یا کابلی که بیشترین قیمت را بدهد برنده مزایده شده و نسبت به پخش تلویزیونی مسابقات اقدام می کند.
این شبکه ها نیز برای تامین مالی اقدام به تبلیغات گیری و فروش از طریق شبکه کابلی و سایر اقدام می کنند و هم فدراسیون، هم تیم ها، هم علاقه مندان رشته های ورزشی و هم تلویزیون به خواسته خود به طور معقول دست می یابند و نکته مهم تر اینکه، هیچ ریالی از بودجه دولتی صرف باشگاه داری نمی شود و باشگاه ها کاملا به صورت حرفه ای اداره می شوند.
متوسط درآمد حق پخش تلویزیونی در ۱۰ لیگ برتر اروپایی ۵۸۷ میلیون یورو است و حق پخش لیگ برتر انگلیس برای چهار سال به تنهایی ۶.۷ میلیارد پوند (۱.۶۷میلیارد پوند برای هر سال) امضا شده که بیشترین رقم در بین لیگ های اروپایی است.
حق پخش سالانه لیگ های مطرح اروپایی به ترتیب انگلیس ۱.۹ میلیارد یورو، آلمان ۱.۰۸ میلیارد یورو، اسپانیا ۹۹۰ میلیون یورو، ایتالیا ۸۴۰ میلیون یورو، فرانسه ۵۸۲ میلیون یورو، پرتغال ۱۶۰ میلیون یورو، هلند ۱۰۵ میلیون یورو، بلژیک ۱۰۳ میلیون یورو، ترکیه ۸۴ میلیون یورو و اسکاتلند ۲۹ میلیون یورو است.
همانطور که گفته شد ۵۰ درصد حق پخش تلویزیونی در بیشتر این کشور به صورت مساوی و بقیه پس از کسر سه تا چهاردرصدی فدراسیون ها بر اساس عملکرد تیم ها توزیع می شود و تیم ها برای کسب درآمد بیشتر از این طریق وارد دنیا حرفه ای و رقابت حرفه ای شده اند و تقریبا مشکل مالی به حداقل کاهش یافته است.
این در حالی است که در لیگ های ایران باشگاه ها ریالی از حق پخش تلویزیونی منتفع نیستند و حتی برای پخش بازی های خود باید در نوبت بازی با تیم های مطرح پایتخت در صف باشند و به جای حق پخش تلویزیونی به حداقل ها که همان پخش مسابقه از طریق تلویزیون است قانع می شوند و از مطالبه حق پخش چشم پوشی می کنند.
مسعود عبدی، مالک باشگاه خیبر خرمآباد، با اشاره به سختیهایی که بخش خصوصی برای باشگاهداری در سیتم فوتبال کشور دارند گفت: یکی از نکات مثبت برگزاری مسابقات فصل گذشته قهرمانی تراکتور بود. تیمی از بخش خصوصی که این انتظار را ایجاد کرد که به این بخش برای فصل جدید بیشتر پرداخته شود اما ما همچنان شاهد هستیم مشکلات بر سر راه باشگاههای خصوصی بیشتر و بیشتر میشود.
مالک باشگاه خیبر تاکید کرد: ما امسال در رشتههایی چون کشتی، والیبال و … هم فعالیت داریم و ورزش استان لرستان را متحول کردیم اما امیدوار هستیم مشکلاتی چون حق پخش تلویزیونی که ظاهراً در شورای نگهبان در حال بررسی است برای کمک به باشگاهها رعایت شود.
عبدی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: اگر قرار است ورزش کشور بهصورت دولتی اداره شود، ما نیز در همان مسیر حرکت میکنیم؛ اما اگر بنا بر حمایت از بخش خصوصی است، باید عدالت در این زمینه رعایت شود. متأسفانه شرایط فعلی نوعی رقابت نابرابر میان باشگاههای دولتی و خصوصی ایجاد کرده است. برخی باشگاهها بدون دغدغه مالی فعالیت میکنند، در حالی که بخش خصوصی برای هر هزینهای باید با برنامه و دقت پیش برود.
احسان ناصر عضو هیات مدیره باشگاه خیبر خرآباد در خصوص حق و حقوق باشگاه در موضوع حق پخش تلویزیونی اظهار کرد: فدراسیون باید پیگیر این موضوع باشد و خود حاکمیت باید به این موضوع برسد. اگر بخواهند باشگاهداری را به شکل شفاف در کشور رونق دهند، باید حق پخش را به رسمیت بشناسند و این درآمد به باشگاهها پرداخت شود، در غیر این صورت این را قطعی بدانید که فساد رواج پیدا کرده و تعمدا بخشی از اقتصاد را تبدیل به اقتصاد ناسالم کردهاند. همیشه معترض بودیم ولی راهی برای پیگیری نداشتیم و متاسفانه فدراسیون فوتبال هم درآمدزاییاش از طریق دیگری است که بخشی از آن اجحاف در حق باشگاهها است و مشمول جرایمی میشود که از باشگاهها دریافت میشود.
او ادامه داد: اگر حق پخش تلویزیونی را به رسمیت نشناسیم، دیگر باشگاهداری خصوصی معنایی ندارد و اندک انگیزهها همچون تبلیغ و یا عشق به فوتبال انگیزه دقیق، درست و دائمی برای باشگاهداری خصوصی باقی نمیماند. باشگاهداری تبدیل شده به یک باشگاهداری ناشی از اموال دولتی، بیتالمال مردم که ارمغانی جز بازماندن کشور از توسعه و ایجاد تورم علیه جیب مردم ندارد. در برخی موارد معدود هم ناشی از پولهای ناسالم که بعضا شاهد رسانهای شدن آن بودیم و بخش زیادی هم اطلاع نداریم. این موضوع معادله ساده ۲ به علاوه ۲ مساوی با ۴ است و نیاز نیست زیاد راجع به آن بحث شود و فقط باید منتظر عملیاتی شدن کار صحیح بود.
عضو هیات مدیره باشگاه خیبر در پاسخ به این سوال که آیا در مورد موضوع حقپخش پیگیری کردید؟ گفت: بارها باشگاهها اعتراض خود را به انحای مختلف اعلام کردند و جلسه گذاشتند ولی فایدهای نداشت. این حق آنقدر طبیعی و قانونی است که حق مالیاتستانی برای دولت قانونی است. مثل این است که من ناصر اعلام میکنم درآمد سنگینی دارم اما سالهاست مالیات نمیدهم و هیچکس هم پیگیر آن نشود. مگر میشود من مالیات ندهم؟ یک صداوسیمای پر خرج درآمد سنگینی از فوتبال دارد ولی حق پخش را به صاحب آن پس نمیدهد.
ناصر عنوان کرد: دو الی سه بار با مقامات فدراسیون و سازمان لیگ صحبتهایی انجام شده ولی اتفاقی رخ نداده است. پیشنهاد میکنم باشگاهها یک نامه سرگشاده به مقامات ارشد بزنند تا حق پخش تلویزیونی را بتوانیم دریافت کنیم. چرا که پیش از این با روسای مختلف جمهور و مجلس مذاکراتی صورت گرفته اما همگی به نحوی به دنبال فرار از احقاق این حق طبیعی هستند. دلایل این فرار از واقعیت هم واضح و مبرهن است. همانطور که مستحضرید بیش از ۷۰ الی ۸۰ درصد بودجه باشگاهداری در کشور از محل بودجه دولتی (چه مستقیم و چه غیر مستقیم) است. متاسفانه به همین علت انگیزه کافی در این بخش جهت پیگیری حقپخش تلویزیونی وجود ندارد. چون مطمئنا بودجه خوب، کافی و بدون نیاز به تلاش ممارست تامین میشود در نتیجه با باشگاهداری حرفهای آنطور که در کشورهای توسعه یافته میبینید فاصله داریم ولی اگر حاکمیت به دنبال تحقق فرمان رهبری درباره همان اصل ۴۴ قانون اساسی (خصوصی سازی) است باید به دنبال تحقق حق پخش باشیم.
او اضافه کرد: خوب است که در ورزش سرمایه گذاری کنیم ولی وقتی محل درآمد مستقیم وجود دارد نباید از محلی که مربوط به سرمایهگذاری برای افزایش تولید و توسعه شرکت است بردارند و برای فوتبال هزینه آنچنانی کنند و از آن طرف درآمدی که مستقیما ناشی از فوتبال است در جیب صدوسیما برود. این موضوع اینطور است که من زورم به کسی نمیرسد و بروم از کسی که زورش کمتر است مبلغی بگیرم. حکم این عملا باجگیری پلهای متوالی شده است. فدراسیون هم در موضوع حقپخش کارش را درست انجام نداده است.
ناصر در پاسخ به این سوال که آیا حق پخش میخواهید؟ گفت: به صورت قطعی حق پخشمان را به صورت کامل میخواهیم. من پیشنهادم این است که با توجه به توسعه شبکههای مجازی، زیرساخت خوب اینترنتی و دسترسی همگان حداقل به گوشیهای هوشمند باشگاهها به یک توافقی برسند و همگی پخشها را از طریق سکوهای خوب اینترنتی داخلی موجود انجام دهند. در صورتی که دولت و مجلس توانستند این موضوع فیمابین باشگاهها و صداوسیما را حل کنند، موضوع پخش مجددا به صداوسیما برگردد. چه دلیلی دارد صداوسیما درآمدهای چند ده هزار میلیاردی از تبلیغات مسابقات لیگ برتر داشته باشد؟
گزارش تحلیلی:امیر محمود داودی نژاد
نویسنده خبر:::

- سردبیر
اخبار پیشنهادی این نویسنده::
گزارشآذر 4, 1404رد لایحه حق پخش؛ تیر خلاص به اقتصاد خیبر خرم آباد و باشگاههای خصوصی لیگ برتری
اجتماعیآذر 4, 1404مربی و شاگرد لرستانی در رقابتهای پاراآسیایی امارات؛ زینب پاکار و هانیه حقنظری برای افتخارآفرینی
اجتماعیآذر 2, 1404معاون استاندار لرستان خبر داد: ۱۵ بهمن ماه آخرین مهلت انتشار عمومی عوارض محلی شهرداری ها
اجتماعیآذر 2, 1404“توسعه زیرساختهای کتابخانهای لرستان؛ از پروژههای نیمهتمام تا افزایش منابع مطالعاتی”