اشعار خيام در دو محور عمودي و افقي داراي مفاهيم خاصي هستند كه در تفسير كلام وي همزمان ميبايست مورد بررسي قرار گيرند.

در محور افقي اشعار خيام با مفاهيمي مكمل مفاهيم محور عمودي اشعار روبه رو هستيم كه عبارتند از: مفهوم زندگی، راز هستی، اخلاق، یافتن حقیقت و مرگ .
مفهوم زندگی شامل: عزم به زندگي،انديشيدن به حيات،شادي، لذت بردن ،لحظه،تعادل،ميل به فردگرايي،ميل به قدرت،رجعت مكرر، دم غنيمت شمردن
راز هستی شامل: رنج ،هنر، جبر،معاد،زمانه، جبر مذهبي،طبيعت،دگرديسي انسان
اخلاق شامل: فرهنگ،ارزش،شايسته سالاري، زيبايي شناسي، اموزش،انسان دوستي، نفي رياضت ،بدبيني به مفاهيم سنتي اخلاقي، نفي باورهاي سنتي،مبارزه با تزوير، توانايي
یافتن حقیقت شامل: شك و بدبيني ،علم، تاويل، عقل،نارسايي انديشه و معلومات بشري،نفي باورهاي سنتي،سلسله مراتب افرينش،لذت دانش،خرد
مرگ شامل: بي اعتباري روزگار، منشا و عاقبت زندگي، تاسف بر ناپايداري زندگي، حسرت و تاسف بر گذر عمر

۱-زندگي در نظر خيام يعني

(انكو به سلامت است و ناني دارد
و از بهر نشستن اشياني دارد)

(نه خادم كس بود نه مخدوم كسي
گو شاد بزي كه خوش جهاني دارد)(۴۲/۷۵)

*انديشيدن به حيات

(اين چرخ فلك كه ما در او حيرانيم
فانوس خيال از او مثالي دانيم)

(خورشيد چراغ دان و عالم فانوس
ما چون صوريم كاندرو گردانيم)(۹۷/۱۳۰)

*شادي

(اين چرخ فلك بهر هلاك من و تو
قصدي دارد بجان پاك من و تو)

( بر سبزه نشين و مي خور و شادي كن
كاين سبزه بسي دمد ز خاك من و تو) (۱۲۴/۱۵۷)

*لذت بردن

(از دي كه گذشت هيچ ازو ياد مكن
فردا كه نيامده است فرياد مكن)

(برنامده و گذشته بنياد مكن
حالي خوش باش و عمر بر باد مكن) (۱۱۰/۱۴۳

*تعادل

(اي پير خردمند پگه تر برخيز
وان كودك خاك بيز را بنگر تيز)

(پندش ده و گو كه نرم نرمك مي بيز
مغز سر كيقباد و چشم پرويز)(۹۷/۱۲۰)

*دم غنيمت شمردن

(ان مايه ز دنيا كه خوري يا پوشي
معذوري اگر در طلبش ميكوشي)

(باقي همه رايگان نيرزد هوش دار
تا عمر گرانمايه بدان نفروشي) (۱۲۷/۱۶۰)

*رجعت مكرر

(انها كه كهن شدند و اينها كه نواند
هر يك بمراد خويش لختي بدوند)

(وين شغل جهان به كس نماند جاويد
رفتند و رويم و ديگر ايند و روند) (۴۳/۷۶

۲-راز هستي به نظر خيام عبارتند از مسائل:

(دارنده چو تركيب طبايع اراست
از بهر چه اوفكندش اندر كم و كاست)

(گر نيك امد شكستن از بهر چه بود
ور نيك نيامد اين صور عيب كراست)(۲۰/۵۳)

*رنج

(دوري كه در او امدن و رفتن ماست
انرا نه بدايت نه نهايت پيداست)

(كس مي نزند دمي درين معني راست
كاين امدن از كجا و رفتن به كجاست) (۲۳/۵۶

*هنر

(در كارگه كوزه گري رفتم دوش
ديدم دو هزار كوزه گويا و خموش)

(ناگه يكي كوزه بر اورد خروش
كو كوزه گر و كوزه خر و كوزه فروش)(۱۰۳/۱۲۶)

*زمانه

(چون نيست مقام ما در اين دهر مقيم
پس بي مي و معشوق خطايي است عظيم)

(تا كي زقديم و محدث اميدم و بيم
چون من رفتم جهان چه محدث چه قديم) (۱۰۰/۱۳۳)

۳-اخلاق به نظر خيام شامل:

(پيش از من و تو ليل و نهاري بوده است
گردنده فلك زبهر كاري بوده است)

(زنهار قدم به خاك اهسته نهي
كان مردمك چشم نگاري بوده است) (۱۲/۴۵)

*شايسته سالاري

(اي پير خردمند پگه تر برخيز
وان كودك خاك بيز را بنگر تيز)

(پندش ده و گو كه نرم نرمك مي بيز
مغز سر كيقباد و چشم پرويز) (۹۷/۱۲۰

*زيبايي شناسي

(در كارگه كوزه گري رفتم دوش
ديدم دو هزار كوزه گويا و خموش)

(ناگه يكي كوزه بر اورد خروش
كو كوزه گر و كوزه خر و كوزه فروش) (۱۰۳/۱۲۶)

*مبارزه با تزوير

(يك جرعه مي ز ملك كاووس به است
از تخت قباد و ملكت توس به است)

(اهي كه سحرگاه كشد رندي مست
از طاغت زاهدان سالوس به است)(۳۵/۶۸)