بی شک معلمان در هر جامعه ی یکی از مرجعیت های هویت ساز محسوب می شوند. این مرجع هویت ساز با گذر زمان و تقویت فضاهای ارتباطی و تنوع مرجعیت های علمی و اخلاقی با چالش های مواجه شده است. شکل گیری کرونا و دور شدن دانش آموزان از فضاهای فیزیکی مدارس و عدم حضور در کلاس های درس و ارتباط مضاعف با فضای مجازی باعث گردید که این مقوله بر افت آموزشی و نابهنجاری های اجتماعی و فرهنگی دانش آموزان تاثیر زیادی داشته است. به نحوی که پس از شکل گیری کلاس های حضوری یکبار دیگر باید نقش معلمان و آموزش و پرورش مورد بازاندیشی قرار گیرد. بازاندیشی نقش و جایگاه معلمان تا حدود زیادی می تواند گره گشای بسیاری از مسائل نظام آموزشی ما واقع گردد و در صورت عدمتوجه به این مقوله ما با مشکلات غیر منتظره ای روبرو خواهیم شد.
شکل گیری کرونا و افزایش نقش مولفه های عصر اطلاعات و تاثیرگذاری متغیرهای جدید فناوری اطلاعات بر هویت سازی دانش آموزان، نظام مسائل جدیدی را شکل داده است که عدم درک این نظام مسائل، می تواند نظام آموزش و پرورش را با چالش های جدیدی در حوزه های شناختی، عاطفی – روانی و عملکردی روبرو نماید. افزایش شکاف بین نسلی در میان والدین و معلمان، افزایش تاثیر فضای مجازی بر فضای واقعی، شناخت و دسترسی بیشتر دانش آموزان به فضای مجازی و عدم نظارت و کنترل بر این فضا، عضویت و حضور بیشتر در پلتفرم های مجازی دانش آموزان را تهدید می کند.
این مسائل اگر توسط متغیرهای تاثیرگذار بر نظام آموزشی ادراک نشود و در مواجهه با آنها به یک درک مشترک رسیده نشود. به طور حتم بسیاری از اهداف آموزش و پرورش در حوزه های گوناگون نه تنها محقق نمی شوند بلکه با چالش اساسی روبرو می شوند.
از آنجایی که آموزش و پرورش یک رکن تاثیرگذار و مهم بر تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی محسوب می شود. توجه به نظام مسائل آن می تواند، آمادگی مواجهه با مشکلات و چالش های این نهاد تاثیرگذار را فراهم نماید. یکی از مهم ترین راهکارها در این راستا، تقویت رويکرد سیستمی و پرهیز از بکارگیری رویکرد بخشی نگر و جزیره ای به آموزش و پرورش می باشد. رویکرد سیستمی به آموزش و پرورش یعنی این که ما معلم را تنها متغیر تام و تاثیرگذار مطلق بر نظام آموزشی ندانیم. و حتی فراتر از این تنها آموزش و پرورش را مرجع تاثیرگذار مطلق بر حوزه شناختی، عاطفی – روانی و عملکردی دانش آموزان ندانیم. بلکه آموزش و پرورش را بخشی از متن جامعه بدانیم. و به صورت جزیره ای آن را تحلیل نکنیم.
تقویت رویکرد جامعه محور و سیستمی به آموزش و پرورش باعث می گردد که سایر نهادها و سازمان ها در قبال نقش معلم به معنای خاص و آموزش و پرورش به معنای عام احساس تکلیف نمایند. بدون شک در چنین صورتی ما می توانیم شاهد پویایی نقش آموزش و پرورش باشیم. پویایی آموزش و پرورش بدون همکاری درون سازمانی و بیرون سازمانی امکان پذیر نمی باشد. نه فقط همکاری سازمانی بلکه همکاری بین نهادی آموزش و پرورش با نهاد خانواده لازم و ضرورت دارد. در این راستا بر مسوولان و دست اندرکاران امر واجب است که دست به تقویت مبانی مشارکت نهادی با خانواده ها و والدین و مشارکت برون سازمانی با سازمان های تاثیر گذار بزنند. در چنین صورتی بهتر می تواند به مسائل بیشتری پاسخ دهند.
محمد یگانه خبرنگار